سوگوارى مرگ تدريجى آفتاب
- Maryam Davari
- Dec 4, 2011
- 1 min read
چه جشن غم انگيزیست اين جشن ميلادى كه معلوم نيست مولودى داشته يا نه؛ با اين همه غذا كه روى ميز چيده مى شود و بلعيده مى شود، پيش از آنكه پخته شود!
با اين همه هديهاى كه باز مى شود، پيش از آنكه خريده شود!
و با همه چيزهاى ديگرى كه پيش از آغاز به پايان مى رسد!
چه جشن غم انگيزیست اين جشن ميلادى كه بيشتر به سوگوارى مرگ تدريجى آفتاب مى ماند؛ با چراغانى هايى كه نورش را مديون مرثيه گوش خراش ژنراتوريست! و ناتمام هميشه تمام مى شود در طعم روغن و ودكا و شیرینی! و در رنگ ماسيده بر صورت كودكانى كه در خواب هايشان خود را انكار مى كنند!
آيا عجيب نيست كه از ميان اين همه غم، من اينگونه شاد مى گذرم؟!
Comentarios