top of page
Search

دستور پخت کیک «جنگل سیاه»

  • Maryam Davari
  • Dec 24, 2022
  • 1 min read

کاسه را بیاور …بشکن …بریز شکر بریز که شب شبی تلخ است بزن بزن که سکوت میان زوزه گرگ و زوزه باد گوش را کر می‌کند آرد را بیاور الک کن بپاش که این جنگل بس سیاه است و درین جنگل سیاه سال‌هاست گرگی مرا خورده، در کلبه خزیده و در رختخوابم خوابیده است… کبریت بزن … بچرخان …روشن کن روشن کن که کلبه و رختخواب رویایی بیش نبود، تنها سیاهی جنگل بود و جای دندان گرگی که پیش از آنکه مرا به دهان بگذارد دست‌هایش را در آرد شسته بود نسوزد بیاور به دهان بگذار فردا که شد از دلت زوزه گرگ و صدای مبهم گریه زنی شنیده خواهد شد به دهان بگذار سیاه است، تلخ است این همه شکر ریختیم و باز اینقدر تلخ شد


 
 
 

Recent Posts

See All
سرم شاليزاری‌ست

سرم شاليزاری‌ست كه سالهاست كابوس هايم گرازهايش را فرارى مى دهد! از تار تار گيسويم برنج روييده است و من همچنان اينگونه گرسنه ام...

 
 
 

Comments


bottom of page